دعای مادر

با خدا حرف میزنی ...     

دردو دل می کنی...    

دعا می کنی...     

توبه میکنی ...

احساس میکنی سبک شدی ... پاک شدی ... یه حس عالی

اره ... حس فوقا لعاده ایه ... ولی

.

وقتی مادرت برات دعا میکنه ... 

اشک میریزه...

ساعتها سر سجاده میشینه و فقط درباره تو با خداش حرف میزنه 

وقتی از خونه خارج میشی و زیر لب دعا میخونه

وقتی کار اشتباهی در حقش میکنی و چشماشو میبنده و بازم برات دعا میکنه

وقتی به خدای خودش میگه " من ازش راضیم ، تو هم ازش راضی باش"

همین یه جمله ش می ارزه به تموم دعاها و درد ودلایی که خودت با خدا کردی...می ارزه به همه زندگیت...

.

.

دعای مادر یه چیز دیگه س...

نظرات 4 + ارسال نظر
مهرنوش یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ

خیلی قشنگ بود عزیزم

مرسی خانومی و ممنون که سر میزنی :*:*:*:*:*

مهدی یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:06 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

چرا اینارو می گی که من هوس بغل مامانیم و بکنم
برای تاسوعا می رم پیشش

کار خوبی میکنی

azadeh چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ب.ظ

are khodayi doaye madar o pedar ye chize dige ast

سارا پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.ourfriend.blogfa.com

سلام.ساراجون.هم اسمه خودمیا!!!!وبه جالبی داری.به منم سر بزنی خوش حال میشم.

سلام , ممنون , حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد