ظاهرا شبیه

یه مسیر،   

یه قطار ، 

یه کوپه ، 

با شیش تا مسافر  

همه با ظاهرایی شبیه هم 

با روسری و مانتو 

یکی با چادر ، یکی بی چادر 

یکی با ارایش ، یکی بی ارایش 

یکی جونتر و یکی مسنتر... 

با یه سلام  ِکوتاه شروع میشه ... تا فهمیدن داستان زندگی تک تکشون  

متوجه میشی که بعضیاشون چه داستانهای تلخی دارن 

یکیشون دنبال ابرو ی از دست رفته ... اب ریخته شده ای که هیچ وقت دوباره برنمیگرده

اون یکی دنبال ارامشی که هیچ وقت نداشته  ... یک لحظه خیال اسوده ..بی دغدغه

چندتاشونم به دنبال برگردوندن سلامتیشون ... اینکه حتی برای یک لحظه هم که شده درد نداشته باشن  

تو به فکر اینکه با پولی که همین الان تو جیبته کفش Tommy بخری یا کیف Adidas 

 و بغل دستیت به فکر اینکه همون مقدار پول رو چطوری دربیاره تا سفر ه ش خالی نباشه 

و تا آخر سفر میبینی که داستانای اون ادمای به ظاهر شبیه چقدر باهم فرق دارن

نظرات 3 + ارسال نظر
چندخطی پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://chand-khatti.blogsky.com/

سلام
وبلاگ زیبا و دلچسبی دارید.
بهتون از این به بعد سر میزنیم...

سلام
ممنوم شما لطف دارین
تشریف بیارین حتما

آیتک مهتا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.girlfromrain.persianblog.ir

سلام سارا جان امیدوارم بیشتر بیام پیشت :)

سلام خانوم خوشحال میشم تشریف بیاری ، قذم رنجه میفرمایین

شایان شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:14 ق.ظ http://joinme.blogsky.com

ههه ههه جالب بود تا حالا ازین جهت بهش فک نکرده بودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد